نوستالژی در قاب
پارمیس خوشنویس
۱۳۹۵/۰۶/۲۶ - ۱۳۹۵/۰۶/۳۱
اگر آدمی با زبانْ جهان خویش را میسازد، این زبانْ پیش و بیش از همه به كارِ نامیدنِ چیزها میآید. در فرایند انسان شدنِ انسان، اشیاء در حضوری فراگیر چنان پیرامون ما را اشغال میكنند كه تصور جهانی عاری از آنها میتواند طنینی شگفتآور داشته باشد؛ چندان غریب كه دستمایۀ هنری شود كه كمینهگرا ( مینیمال ) نام میگیرد. از دیگر سو، هجوم بیامان چیزها به ذهن و زندگیِ آدمی میتواند تخیل هنرمند را مشغول بازتاب آن در هنر كند، هرچند این بار برخلاف كمینهگراییِ پیشین، با نمایش تراكم و توجهی كه چنین یورشی از جانب دستساختهها به حیات آدمی میافزاید.
به تمام این واقعیت اگر دلبستگیِ هنرمند به بارِ عاطفی و انگیزههای احساسیِ برآمده از اشیایی خاص را اضافه كنیم، حاصل آن خلق آثاری میشود كه میتوان جلوههای آن را در آفریدههای پارمیس خوشنویس یافت. او در این مسیر، یا اشیایی یافته و روزمره را از زمینهای كه در آن قرار داشتهاند جدا میكند و در قاب میگیرد تا همچون پارههای خاطراتی كه در نظام زیستشناختیِ مغز آدمی طبقهبندی میشوند، مانند یادمانهایی عزیز داشته شوند و بر دیوار یا درون ویترین جای بگیرند؛ و یا دست به كارِ ساختن چیزهایی مجسمهوار با دردسترسترین مواد میزند تا با گریزی به فرهنگ عامه و هنرِ برآمده از آن یعنی پاپ آرت، بر سویۀ تجاری و پیشپاافتادۀ بسیاری از اشیاء، ابزار و وسایلی كه ما را احاطه كردهاند تاكید كند، هر چند باز در این راه، با زیركی از توجه دادن مخاطب به نقد ظریف نهفته در آثارش به كالایی شدن زنانگی، غافل نمیمانَد.
حمیدرضا كرمی