نمایشگاه ها

جرس

امیرشاهرخ فریوسفی

۱۴۰۲/۱۰/۲۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۰

جرس

جرس

زبان و حروف تنها راهِ معتبر و منتشر و شناخته‌شده برای هرچیزشناسی است؛ خاصه هستی‌شناسی و پدیدارشناسی. این مهم֯ از ابتدا مایه کار شاخو بوده و هم‌چون تاروپودی زمینه‌ی ثبت موجودیت این مرغان پرّان را فراهم کرده و می‌کند. اما هزاره‌هاست که پرسش‌هایی گاه و بی‌گاه از ذهن آدمی برخاسته ‌که مثلاً »پیش از زبان چه؟« و یا »آن‌گاه که بشر را زبانی نبود اما فهمی از جهان داشت چه؟ «اینکه »حالا که می‌دانیم زبان (مطمح نظرْ هر گونه زبان انسانی است) جهانی خود بسنده دارد و در خود محصور است، آیا سوژه‌ی انسانی حلقه‌ی واسطی برای ریختن جهان در ظرف زبان در دسترس داشته یا دارد که از نظر افتاده باشد؟«. با اینکه این پرسش‌ها پاسخ‌هایی هم، البته نه‌چندان درخور، در جهان پیشامدرن یافته‌اند، باز هم راه خود را به جهان اندیشه مدرن گشوده‌اند. هنوز بسیاری در همین حوزه در پی کنکاش در حواشی این حلقه‌ی واسط هستند، حلقه‌ای که باید چیزی بین زبان و البته جهانِ به‌ماهو جهان یا همان ابژه باشد؛ بین این و آن.

این دغدغه سالیان بسیار است که ذهن امیرشاهرخ فریوسفی را هم به خود مشغول داشته، خاصه در طی سالیانِ دست و پنجه نرم کردنش با »شاخو«ها. شاخو، این موجودیت پرّان که بال در هوا دارد و شناور در باد است؛ جان است، استعاره است، ماهیتش تعلیق و بی‌ماهیتی اوست! اما هم‌چنان که بالی در باد، نفْس، دَمِش و نفحه دارد، پایی هم دارد در زمین. انکسار حروف در شاخو بازتاب جنبه‌ی زبانی اوست، اما بال‌ها نشان از نسبتش با باد و جان و هوا دارد و اشارتی به غیرزبانی بودن و منشاء آن در گردش افلاک. حالا »جرس«، منتشی باد و نَفَسی است که بال‌های شاخو در آن جان می‌گیرد. شاید همان حلقه‌ی گمشده!

به گمان من اما، ایده‌ی مرکزی نمایشگاه «جرس»، حاصل مداقه در این فضای بینابینی است. آنچه زبان را بدان راه نیست، اما آدمی را بدان کار هست. »جرس«  این بانگی که گاه خبر می‌دهد از گذرِ کاروانِ فانیِ بشر از جهان و هرچه در آن هست. نوایی که دمیده می‌شود، گاه در صورِ اسرافیل و گاهی در سازِ آدمی‌زادگان برای سورچرانی، غم یا بیان آنچه بیان‌پذیر نیست. با تمام این احوال وقتی نمایشگاه  »جرس« به »موسیقی« می‌پردازد ما محق نیستیم ایران امروز را به‌کلی فراموش کنیم. این درک‌ناپذیرترین و شرح‌نشدنی‌ترینِ هنرها که فارابی در موسیقی کبیر به آن پرداخته و سهروردی منشاء آن‌را عالم مثال می‌داند، در ایران راهی برای بیان چیزی بوده که به سختی امکان بیان می‌یافته. در خلال روزهای تلخ، »جرس «نوایی  است که اشاره می‌کند به بیانِ بیان‌نشدنی‌ها، هم مرگ و هم آزادی.

 

حیدر زاهدی - دی ماهِ سال هزاروچهارصد و دوی خورشیدی

 

برای QR لیست قیمت.pdf

نام آثار.pdf


نام آثار.pdf