نمایشگاه ها

راز من

الهام مقتدایی - حدیث رضایی

۱۳۹۶/۰۸/۱۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۲۴

راز من

بازيچه خيال

به دنبال سايه‌ام مي‌گردم، نه در اينجا و نه هيچ جاي ديگر

سايه‌اي به رنگ پاييز و به رنگ برگ‌هاي رنگ باخته تنهايي

گيجي زرد و نارنجي پاييزي

ندايي گويا نجوا مي‌كند مرا

از سايه بيرون شو، اي بازيچه ذهن و خيالم

در حسرت هيجان و جنوني شايد

بيا سرمست شو از عشق و حسرت‌ها

تا من ‌باشي و خود باشي.

 

الهام مقتدایی

پاییز1396

 

 

 

 

صورت ها

با طرحی از خنده و فریاد و گریه

تفکر ، تعجب و ترس

صورتم را نقاشی کردم

صبرم بیشتر شد

ناگهان گردنم را بلندتر کشیدم

آنگاه که اشک هایم همه به رنگ قرمز شد

و فریاد در سینه ام پنهان ماند

اطرافم را بافتم

با هیجان، با طغیان

با گرمترین و سردترین رنگ ها

اطرافم را بافتم

با سیاهی ها

با تکه زردها

و صبرم بیشتر میشد

و گردنم بلندتر

با طرحی از خنده و فریاد وگریه

تفکر ، تعجب و ترس

صورتم را نقاشی کردم.

حدیث رضایی- پاییز 1396